ویژه میلاد حضرت زهرا(س)3/

مادر نوشین اکبری شهید سلامت: نوشین مادری دلسوز و پرستاری نمونه بود / برادر شهید: خواهرم در کنار وظایف سایر نقش هایش به شهادت هم فکر کرده بود

به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) به دیدار خانواده نوشین اکبری نخستین پرستاری که در شهرستان جلفا از توابع استان آذربایجان شرقی که به جمع شهدای سلامت پیوست رفتیم و پای گفت وگوی مادر، برادر او نشستیم.
مادر نوشین اکبری شهید سلامت: نوشین مادری دلسوز و پرستاری نمونه بود / برادر شهید: خواهرم در کنار وظایف سایر نقش هایش به شهادت هم  فکر کرده بود
1400/11/03 - 10:01
تاریخ و ساعت خبر:
116552
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - نوشین اکبری در سال 1368 در شهر هادیشهر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان خود را در زادگاهش گذراند. فارغ التحصیل رشته پرستاری از دانشگاه آزاد سراب شد و به عنوان پرستار به استخدام بیمارستان خصوصی ولیعصر(عج) تبریز آمد. وی متاهل و دارای دو فرزند دختر بود. با شروع همه گیری کرونا؛ وی همچنان مشغول فعالیت و خدمت رسانی در بیمارستان بود که سرانجام به دنبال ابتلا به ویروس منحوس کرونا در تاریخ 19/1/99 در زمره شهدای مدافع سلامت قرار گرفت.
آنچه در ادامه می آید گفتگوی ما با مادر و برادر شهیده نوشین اکبری است .

بارش شدید برف دیشب و کوچه های انباشته از برف هادیشهر ممکن است برنامه دیدارمان با خانواده اکبری را بهم بریزید دوباره زنگ میزنم مادر مهربان نوشین از انتظارش برای مصاحبه می گوید و ما در این روزهای برفی دلگرم می شویم که این مادر را از نزدیک ببینیم . با تاخیر می رسیم اما مهربانی خانواده اکبری گویی ارثی است برادر و مادر و دختران نوشین اکبری اولین شهیدمدافع سلامت استان آذربایجان شرقی به استقبالمان می آیند .
دختر کوچک نوشین در بغل مادربزرگ است . خانم اکبری سن سوگند کوچولو را دوسال می گوید و فرزند بزرگش ستایش خانم 12 سال که معصومیت چهره اش منقلبمان می کند.
مادر نوشین خودش باب صحبت را بازمی کند : نوشین برای من دختر نبود یار و همصحبت و سنگ صبورم بود. مهربانیش زبانزد فامیل بود اصلا او برای پوشیدن لباس پرستاری آفریده شده بود. رفتاریشان با دوستان و همکارانش ... بعد از شهادت باید می دیدید که چه می کردند. دخترم نوشین قلب بزرگی داشت دهم مهرماه نود و هشت پدرش را که به آن عشق می ورزید از دست داد و یک هفته بعد همسر جوانش را که فقط 37 سال سن داشت.

(مادر بغض می کند حس مادرانه وقتی از سختی های زندگی دخترش حرف می زند بیشتر تداعی می کند ولی با این حال طوری از نوشین حرف می زند که انگار قرار است ساعتی دیگر دخترش زنگ در را بزند.)
خبر شهادت نوشین را چگونه به شما دادند؟ با شیوع کرونا و شدت گرفتنش سرشون خیلی شلوغ شده بود آن موقع فرزند دوم نوشین نه ماهه بود و از زمانی که همسرش را در سانحه تصادف از دست داده بود برای بچه هایش هم پدر بود و هم مادر. برای همین می گفتیم شفیت های خودت را کم کن بچه ها به تو احتیاج دارند . می گفت الان جامعه به ما نیاز دارد ما درگیر یک جنگ شده ایم و باید در این میدان مبارزه کنیم تا کرونا را شکست بدیم .دلنگران بودم آنروز در خانه تنها بودم دلم مثل سیر و سرکه می جوشید که خبر شهادتش را به من دادن و ... من همه اینها را به دخترانش گفته و می گویم که مادرشان در چه راهی آنها را ترک کرد نوشین مادری مهربان و دلسوز و فداکار بود و بخاطر جان مردم،جان خودش را به خطر انداخت. او مادری دلسوز و پرستاری نمونه بود بعد از نوشین حال و هوای خانه برام سنگین شده حساس میکنم که در کنارم هست صدایش را می شنوم.
(فضای مصاحبه آنقدر برایمان سنگین شده بود که سوالی برای ادامه دادن پیدا نمی کردیم نگاه فرزندان شهیده نوشین اکبری به چهره نمناک مادربزرگ دوخته شده بود که با گوشه روسری اش مدام اشک هایش را پاک می کند)
ترجیح دادیم با برادربزرگوارشان مصاحبه را ادامه دهیم از ایشان خواستیم از خواهرشان برایمان بگویند :
امین اکبری هستم همانطور که مادر گفت مهربانی نوشین منحصر بفرد بود نماز و روزه اش را جدی می گرفت و خدمت به پدر و مادر را وظیفه فرزندان می دانست .

زمانی که پدرمان با بیماری سرطان درگیر شده بودند ایشان پرستاری میکردن و همیشه در کنار پدرمان بودن . نوشین به خوبی کار و خانواده را مدیریت می کرد کاملا در خدمت خانواده و فرزندانشان بود حتی بعد از فوت همسرشان بیشتر از پیش به فرزندانش عشق می ورزید .
شده بود که خانم اکبری در محیط کار و همکارانشون با مشکل برخورد کنند که شما مطلع بشوید ؟ فکر نکنم . چون آنقدر خونگرم و اجتماعی و ایثارگر بودند که گمان نکنم در طول خدمتشان حتی یک مورد هم پیش آمده باشد. به گفته همکارانش او سنگ صبورشان بود . حتی نوشین در دوران گذراندن طرح شون ، بعنوان پرستار نمونه معرفی شدند. به محض شیوع بیماری منحوس کرونا که اعلام نیاز به پرستاران را کردن و ایشان داوطلبانه به بیمارستان ولیعصر رفتن و در بخش کرونا شروع به خدمت کردند.
نگران سلامتیش نبودید ؟ چرا اتفاقا چندین بار بهش تذکر دادیم که شفیت های کاریت را کمتر کن تو بچه کوچک داری ولی قبول نمی کرد می گفت آنجا مادران بسیاری هستند که فرزندان چشم به راه دارند . در طی صحبت هاش مطلع شدیم که حال مساعدی ندارد احتمال دادیم خستگی کار است ولی او اصرار داشت که بیمارستان به او نیاز دارد تا اینکه حالش وخیم تر شد و در خانه بستری شدند. نوشین در خانه خودش به فیض شهادت رسید او حتی حاضر نشده بود تختی از بیمارستان را اشغال کند . حس مسئولیت پذیری و انسان دوستی نوشین غیر قابل وصف است. .

فکر می کنید شهادت خواهرتان یک اتفاق بود؟ نه به هیج وجه . بنظرم مقام شهادت برازنده هر کسی نیست او به معنای واقعی کلمه خودش را آماده این مقام کرده بود مقامی که در کنار نقش خواهری و دختری و مادری خود به آن هم فکر می کرد
و حرف آخر : بعد از نوشین حال و هوای خانه خوب نیس و برای فرزندانشان سخت تر است. نوشین وقتی اولین فرزندشان به دنیا آمد آنقدر خوشحال بود که قابل گفتن نیست . یادم است یک روز که شیفت شب در بیمارستان بود و صبح آمدند که به پدر سر بزنند بهشون گفتم تو استراحت کن ، ما هستیم. او قبول نکرد و بهم گفت : درسته در بیمارستان پرستار هستم ولی باید ادای دین پدر و دختری رو هم بجا بیاورم.
لازم به ذکر است بخاطر حال نامساعد دختر بزرگ شهید امکان مصاحبه با ایشان مقدور نشد.
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
مادر نوشین اکبری شهید سلامت: نوشین مادری دلسوز و پرستاری نمونه بود / برادر شهید: خواهرم در کنار وظایف سایر نقش هایش به شهادت هم فکر کرده بود
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
زن و خانواده
V
آرشیو