خبرگزاری زنان ایران

به گزارش خبرگزاری زنان ایران - منیره غلامی توکلی: می گویند: کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی؛ این ضرب المثل مصداق وضعیت حقوقی زنان در اروپا و آمریکا، میزان تجاوزات جنسی به کودکان و زنان، وضعیت ضرب و شتم زنان در خانواده، گستردگی روابط نامشروع، از بین رفتن نهاد خانواده سالم و در نهایت آمار بسیار بالایی زاد و ولد کودکان حرامزاده است در حالیکه این کشورها داعیه دار حقوق زنان و کودکان و مهم تر از همه نسخه پیچ حوزه زنان و خانواده سایر کشورها در قالب اسناد مختلف بین المللی چون سند حمایت از کودکان، سند 2030 و.. هستند.
**پیشی گرفتن تولد نوزادان نامشروع از نوزادان مشروع در کشورهای غربی!

آخرین گزارشات از وضعیت تولد نوزادان ناشی از روابط خارج از ازدواج در آمریکا، نشان دهنده افزایش آن طی 50 سال اخیر در این کشور است.در حالیکه نرخ تولد نوزادان ناشی از ارتباط‌ هایی خارج از ازدواج در سال 1960 تنها 5 درصد بوده در سال 1995 به رقم 32 درصد و در سال 2008 به رقم حیرت‌انگیز 41 درصد رسیده است! این نرخ از زاد و ولد خارج از ازدواج هر چند با برخی از سیاست ها در آمریکا بالا و پایین هایی داشته است اما آمارها حکایت از تولد یک میلیون و 533 هزار و 901 نوزاد خارج از روابط ازدواج در سال 2017 دارد که تقریبا یک سوم تولدهای صورت گرفته در این کشور را در بر دارد.
حال اگر به رده سنی مادران این نوزادان توجه کنیم، متوجه عمق فاجعه می شویم! اینکه با وجود تمام آموزش های جنسی در آمریکا که از مهدکودک ها آغاز می شود تا آزادی حقوقی که برای زنان به ویژه برای سقط جنین وجود دارد! تولد نوزادهای نامشروع، در میان جوانان و دختران کمتر از 15 سال، آمار بالایی را به خود اختصاص داده است.در سال 2017، 92 درصد نوزادانی که از مادران کمتر از 15 سال متولد شدند، ناشی از روابط غیر از ازدواج رسمی بودند؛ این رقم برای زنان 15 تا 19 ساله به 81 درصد می‌رسد. همچنین زنان 20 تا 24 ساله، نرخ 59 درصد را به جا گذاشته‌اند؛ کمترین آمار نیز متعلق به زنان 35 تا 39 ساله است که 21 درصد نوزادان ناشی از روابط غیر ازدواج را به دنیا آورده‌اند.

یکی از جدی‌ترین دلایل مربوط به افزایش زاد و ولدهایی خارج از ازدواج در آمریکا، افزایش ازدواج سفید در این کشور است. ازدواج سفید که متأسفانه به عنوان یک ضدفرهنگ در کشورهایی چون ایران نیز ورود پیدا کره است.
البته وضعیت در کشورهای اروپایی از همه ابعاد حقوق زن و خانواده تا حقوق کودک، بهتر از آمریکا نیست!
بر طبق آمار ارائه شده در یوروستات، موسسه آمار اروپا واقع در لوکزامبورگ، در سال ۲۰۱۶ نزدیک به ۶۹.۶٪ از نوزادان ایسلندی در رابطه عاطفی خارج از ازدواج متولد شده‌اند. فرانسه با ۵۹.۷٪ و اسلوونی با ۵۸.۶٪ در رتبه دوم و سوم بیشترین تعداد فرزندان متولد شده از روابط خارج از ازدواج را دارا هستند.
در مقابل ترکیه با ۲.۹٪، یونان با ۹.۴٪ و مقدونیه با ۱۲.۰٪ به ترتیب کمترین میزان تولد فرزندان خارج از ازدواج را در اروپا داشتند.
مثلا در کشور فرانسه بنابر گزارش رویترز؛ سرشماری ها حکایت از این دارد که تعداد تولد نوزادانی که محصول روابط خارج از ازدواج هستند به مراتب بیشتر از فرزندان زندگی های زناشویی مشروع است به طوری که تولد این نوع بچه ها به طور ملموسی با رشد حدود 2 درصد از 48.8 به 50.5 درصد نسبت به 2016 افزایش یافته و برای اولین بار، اکثریت را به خود اختصاص داده اند

طبق اطلاعات اداره آمار ملی فرانسه، انگیزه های مالی، همباشی ها یا همان ازدواج سفید، همجنس گرایی و .. سبب کاهش ازدواج رسمی و شرعی در این کشور شده است چنان افزایش ارتباطات غیررسمی را درپی داشته است که فرانسه نهادی به عنوان اتحاد مدنی به نام PACS در سال 1999 به عنوان راه کاری برای قانونی کردن زوج هایی که رسما ازدواج نکرده اند ایجاد کرد تا یه این مدل ازدواج ها همان امتیازات حقوقی ازدواج رسمی اعطا شود. از آن زمان، بالغ بر 350000 ازدواج به PACS پییوسته اند.
به جز فرانسه بسیاری از کشورهای اروپایی نیز که درگیر زاد و ولد کودکان خارج از روباط ازدواج هستند با تغییر در قوانین مدنی خود حقوق برابر برای فرزندانی که به داخل و خارج از ازدواج متولد می‌شوند ایجاد کرده‌اند. به همین دلیل بسیاری از زوج‌های اروپایی ترجیح می‌دهند تا بدون ثبت پیوند زناشویی با یکدیگر زندگی کرده و صاحب فرزند شوند زیرا قوانین مربوط به ازدواج را دست و پا گیر و به همین علت ترجیح می‌دهند تا روابط عاطفی خود را به طور رسمی ثبت نکنند.
و اما ایسلند به عنوان فمینیستی ترین کشور در جهان که عشق و ازدواج برای آنها هیچ مفهومی ندارد با زاد و ولد 67 درصدی کودکان خارج از ازدواج بیشترین سهم را در مادران مجرد دارد! از طرف دیگر برای مردمان این کشور که تقریبا به هیچ ارزش دینی پایبند نیستند، ترک خانواده و حاملگی خارج از ازدواج نه تنها زشت و خجالت آور نیست بلکه بسیار عادی هم می باشد و این مسئله ایسلند را در زمره کشورهای صدر جدول ترک خانواده قرار داده است.
**غرب، قبرستان جنین های مادران مجرد!

کشور های توسعه یافته کم کم به سوی آزادی حقوق زنان چه در مورد سقط جنین و چه در موارد دیگر حرکت کرده اند و این حق را در جاهایی با آزادی کامل و در جاهایی با محدودیت های کوچک و بزرگ به زن داده اند.
آمارها از سقط جنین به عنوان یک حق برای زن در کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز بسیار سرسام آور است. تعجب برانگیزتر اینکه زنان این کشورها آزادند که هر گونه سبک زندگی و روابط جنسی را تجربه کنند اما جنین های حاصل از این نوع سبک زندگی حق زندگی شان بستگی به خواست مادر دارد!
براساس داده‌هایی که توسط مرکز پیشگیری و کنترل بیماری‌های ایالات متحده منتشر شده است، سالانه حدود یک میلیون سقط جنین در این کشور بین دختران ۱۵ ساله تا زنان ۴۰ ساله رخ می‌دهد در حالی که در بیش از 91 درصد این سقط، جنین در هفته سیزدهم بارداری قرار دارد . در کنار این سقط جنین ها هر ساله بیش از 200 هزار زن آمریکایی دیگر نیز اقدام به سقط جنین می‌کنند و ناکام می‌مانند.
سقط جنین در کشورهای اروپایی نیز در عین مجاز بودن دارای قوانینی است که از قبح آن نمی کاهد! در بیشتر بخش های اروپا, سقط جنین تا هفته دهم و گاهی تا هفته چهاردهم بدون هیچ محدودیتی مجاز است، یک نمونه از عدم محدودیت در قوانین سقط جنین در اروپا کشور هلند است . طبق گفته های سازمان ملل, در هلند سقط جنین بر اساس درخواست متقاضی عملا از زمان لقاح تا قبل از زمان به دنیا آمدن مجاز است و فقط باید توسط یک دکتر مجاز و در یک بیمارستان دارای مجوز انجام شود با این حال بیشترین نرخ سقط جنین در اروپا طبق آمار سازمان جهانی بهداشت متعلق به روسیه با آمار 551 سقط در 1000 تولد در سال 2001 تعلق دارد.
در سایر کشورهایی مانند فنلاند , ایسلند و بریتانیا محدودیت های سقط جنین برجا هستند اما آمار سقط جنین نسبتا بالاست , به ترتیب 174 و 223 و 253 سقط جنین در هر هزار تولد .
**خشونت افسارگسخته در غرب از قتل زنان تا تجاوز و زنا با محارم

از مصادیق خشونت در آمریکا و دیگر کشورهای غربی خشونت علیه زنان است. این خشونت از ضرب و جرح زنان تا تجاوزات جنسی به آنها و حتی زنای به محارم گزارش داده می شود و این در حالی اتفاق می افتد که گروه‌های مدافع زنان برای دفاع از حقوق زنان درآمریکا طی دو دهه اخیر تلاش های زیادی کرده اند!، بر اساس گزارش پلیس فدرال آمریکا، ۷۹ درصد مردان آمریکایی زنان خود را مورد ضرب و شتم قرار می دهند و در این بین زنان جوان کم‌درآمد در سنین بین20 تا 24 سال، بیشتر در معرض خشونت‌های خانگی و آزارهای جنسی قرار دارند بنابر آمار 44 درصد از قربانیانی (عمدتاً زنان) که در آمریکا مورد تجاوز قرار می‌گیرند، کمتر از 18 سال سن داشته و 80 درصد از آنان سن‌شان کمتر از 30 سال است.همچنین30-25 درصد زنان آمریکایی مورد آ‌زار جسمی شوهران خود قرار می‌گیرند. 25-15 درصد این زنان حتی در هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند. بعلاوه این ضرب و شتم ها آمار تجاوز در مدارس و دانشگاه های آمریکا نیز قابل تأمل است از هر 5دختر دانشجوی آمریکایی یک نفر مورد تجاوز قرار گرفته است.

در اروپا، آمریکای شمالی و استرالیا نیز بیش از نیمی از زنان معلول، ‌قربانی خشونت و بدرفتاری می‌شوند. در فرانسه، 95% قربانیان خشونت را زنان تشکیل می دهند و51 درصد آنها قربانی خشونت توسط همسرانشان هستند. در این کشور ماهانه 6 زن، یعنی یک زن در هر 5 روز، در اثر خشونت های خانگی جان می سپارند،
درکانادا بیش از53 درصد زنان مورد انواع خشونت قرار می گیرند و 62 درصد از مقتولان زن در سال 1987 میلادی در کانادا توسط شوهران خود کشته شده‌اند.
در انگلیس بیش از10درصد از زنان انگلیسی توسط شوهران خود مورد اذیت و آزار قرار می گیرند و در هر3 روز، یک زن نیز کشته می شود. در آلمان نیز در هر 17 ثانیه یک زن مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و در هر 4 روز 3 زن توسط مردان زندگی خود به قتل می رسند.
آنچه گفته شد فقط نگاهی گذرا و بر اساس آمارهای نهادهای ملی کشورهای اروپایی و آمریکایی بود. آمارهایی که می تواند با واقعیت اصلی خشونت علیه زنان در این جوامع فاصله داشته باشد.
نکته مهم در این وضعیت زنان غربی، حاکم بودن فمنیست در این کشورها با تمام قوا و حتی قانونی کردن برخی از خواسته های فمنیستی است که نه تنها راه نجاتی برای زنان به وجود نیاورده است بلکه آنها را از هویت اصلی شان دور کرده و به موجودی فانتیزی و کالایی برای استفاده بیشتر تبدیل کرده است استفاده ای که در زر ورق " آزادی " و به نام خود زنان ثبت شده است.
همچنین در مهدکودک ها و پیش دبستانی های این کشورها شاهد آموزش مسائل جنسی به کودکان هستیم. چیزی که امروز برخی از وام داران فرهنگ منحط غربی به دنبال اجرای آن در کشور ما هستند! غافل از اینکه اگر نسخه آموزش مسائل جنسی به کوکان -در قالب سند 2030 - در کشور ما راه درمانی برای دفاع از حقوق کودک و دور کردن او از خطرات جنسی و جسمی بود، کشورهای غربی اکنون این وضعیت را نداشتند!
انتهای پیام/*