|
پیامدهای تلخ و عواقب سنگین طلاق برای مطلقه ها |
|
یکی از مشکلاتی که برای زن و مرد بعد از طلاق ایجاد میشود، مبهم بودن و ترس از آینده است. این حالت در زنان بیشتر مشهود است؛ اینکه چگونه مسائل اقتصادی را مدیریت کند و یا چگونه از فرزندان خود نگهداری کند؟ |
|
زندگی مشترک با تمام ویژگیهای مثبتی که دارد، گاهی میتواند برای یکی از طرفین یا هر دو آسیبزا و فرسایشی باشد. پایدارترین ازدواجها هم فراز و فرودهای شدیدی را از سر میگذرانند تا بتوانند زندگی مشترک خود را در آرامش و سلامت روانی نگه دارند؛ اما گاهی مشکلات و اختلافات به حدی میرسد که طرفین مجبور میشوند تصمیم به طلاق بگیرند.
اسلام نیز همانگونه که ازدواج را به عنوان یک پدیده مقدس میداند و طلاق را فینفسه منفور و ناپسند میداند، ولی در مواردی که مصالح مهمتر ایجاب کند، ممنوعیتی برای طلاق قائل نشده است برای نمونه در روایات تعبیرهایی از این دست وارد شده است که هیچ چیز مبغوضتر و زشتتر از طلاق نیست و خداوند فردی را که از روی هوا و هوس زنان را طلاق میدهد دشمن میدارد.
طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است، اما این رهایی میتواند اسارت و سختی برای طرفین به ارمغان آورد. از آنجایی که طلاق یک تغییر و اتفاق بزرگ در زندگی فرد محسوب میشود، مشکلات و پیامدهایی از قبیل پیامدهای اجتماعی، روانی، امنیتی، مالی، عاطفی، جنسی و… را به دنبال دارد. در این یادداشت به برخی از این مشکلات اشاره شده است.
ترس از آینده؛
یکی از مشکلاتی که برای زن و مرد بعد از طلاق ایجاد میشود، مبهم بودن و ترس از آینده است. این حالت در زنان بیشتر مشهود است؛ اینکه چگونه مسائل اقتصادی را مدیریت کند و یا چگونه از فرزندان خود نگهداری کند؟
احساس گناه:
یکی از احساسهای رایج بعد از طلاق، احساس گناه و خيانت نسبت به خوشبختي فرزندان است. این احساس برای کسی که پیشنهاد دهندهی طلاق بوده، بیشتر است زیرا احساس میکند که شاید تلاش لازم را برای بهبود رابطه انجام نداده است. حس گناه نیز در زنان بیشتر مشهود است به ویژه زمانی که سرپرستی فرزند بعد از طلاق به پدر سپرده میشود زیرا نمیتواند حس مادرانه خود را ابراز کند.
ناامیدی و افسردگی:
یکی از مسائل مهمی که بعد از طلاق برای هر دو طرف اتفاق میافتد، نا امیدی و افسردگی ناشی از طلاق است زیرا گمان میکنند که زندگی آنها به پوچی و تباهی رسیده و دلیلی برای ادامهی زندگی ندارند. افسردگی بعد از طلاق در صورتی که درمان نشود به مشکلات جدیتر در آینده منجر خواهد شد.
افزایش دخالت خانواده:
نبود همسر و تنهايي پس از طلاق موجب ميشود که بيشتر زنان پس از جدايي به ناراحتيهاي روحي و جسمي دچار شوند و همچنان نيازهاي عاطفي خود را در شوهر سابق خود جست وجو کنند. یکی از این آسیبهای طلاق عدم تصمیمگیری زنان در برخی از امور زندگی شخصی خود از قبیل محل سکونت یا شغل است که این امر قدرت حرکت و ورود به زندگی اجتماعی را برای یک زن کند میکند.
اختلال در مدیریت زندگی؛ طلاق میتواند منجر به تغییرات روانی شدیدی در هر دو طرف شود و زندگی فردی آنها را تحت الشعاع قرار دهد. این تغیرات روانی میتواند حاصل فشار اقتصادی برای پرداخت مهریه یا قطع ارتباط عاطفی باشد.
اختلال در الگوگیری فرزندان:
خانواده، نهادی بی جایگزین است که منشأ آرامش و امنیت روانی است. رمز اثرگذاری فراوان خانواده بر روی فرزندان و جامعه، در آرامش فضای آن خانواده نهفته است. در قرآن خداوند در آیه 21، سوره روم « خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَيْهَا»؛ به نعمت آرامش در سایه ازدواج اشاره دارد تا به برکت آن، زمینهای مناسب برای پرورش فرزندانی صالح و شایسته و دست یابی والدین به بهترین خلق و خوی فراهم شود. اما زمانی که این آرامش در سایه اختلافات از بین برود و تنها راه پیش روی والدین طلاق باشد، اختلال در الگوگیری فرزندان یکی از بزرگترین نگرانیهای والدین میشود. قطعا دختران و پسران تک والد هنگام رسیدن به سن بلوغ دچار مشکل خواهند شد و در چنین خانوادههای از هم گسیخته یادگیریهای جنسیتی به خوبی مسیر خود را طی نمیکند. به عنوان مثال پسرها از پدر خود الگو میگیرند و دخترها از مادرشان، اما زمانی که مادر حضانت پسر خود را بر عهده میگیرد، همانندسازی پسر با پدری که حضور ندارد دچار اختلال خواهد شد.
دوگانگی نقش:
بعد از طلاق پدر یا مادر باید تنهایی از فرزندان خود نگهداری کنند. نبود یکی از والدین میتواند عوارض جبران ناپذیری بر فرایند رشد جسمی و روحی فرزندان باقی بگذارد. قبول هر دو نقش پدر و مادر بودن برای طرفین طلاق بسیار دشوار خواهد بود و بسیاری از آنها به دنبال این هستند که علاوه بر وظایف خودشان، وظایف والد غایب را نیز انجام دهند تا فرزند آنها آسیب کمتری ببیند اما معمولا در نگهداری ناتوان عمل میکنند.
کاهش فرصتهاي ازدواج:
ازدواج مجدد به خصوص با وجود فرزند مشکلات زیادی ایجاد میکند. داشتن فرزند طرف مقابل و ادغام فرزندان با یکدیگر، اختلاف نظرها و حضور نامادری و ناپدری در خانه جدید، اگر همراه با مدیریت صحیح نباشد مشکلات عدیدهای با خود به همراه خواهد داشت. زنان مطلقه معمولاً نسبت به مرداني که متارکه کردهاند، کمتر ازدواج مجدد ميکنند که از جمله علل اجتماعي اين وضعيت، وجود فرزندان، سن زن و تمايل نداشتن مردان براي ازدواج با زن مطلقه است.
کاهش رضايت از زندگي:
کاهش تدريجي رضايتمندي اعضاي خانواده، ابتدا سبب گسستگي رواني و سپس گسستگي اجتماعي و در نهايت موجب طلاق میشود. يکي از قويترين همبستگيهاي آماري، ميان رضايت از زندگي و وضع ازدواج است از این روی افراد مطلقه، کمترين ميزان رضايت را از زندگی دارند.
روزنهی امید
اسلام راه جدایی و طلاق را باز گذاشته است، اما زن و مرد را ملزم به رعایت اصولی در هنگام طلاق ساخته است. به ویژه مرد را موظف کرده است که تمام حقوق مادی زن را پرداخته و به نحو شایستهای او را طلاق دهد. طلاق هر چند مشکلات زیادی را به دنبال دارد اما با توکل به خداوند و داشتن اهداف و انگیزههای قوی، هریک از زن و مرد میتوانند دوباره به زندگی عادی خود برگردند.
نویسنده: آسیه طاهری
انتهای پیام/* |